بیایید قبول کنیم، با هزاری هم تلاش حق برخی واژهها و از آن بالاتر مفاهیم، آن طور که باید و شاید ادا نمیشود، مثلا همین واژه مادر؛ ریحانه هستی را میگویم، تا الان به دفعات دربارهاش قلم زدهاند، کتاب نوشته، تصویر کشیده یا آن را در قاب دوربین و روی پرده نقرهای در همین ایران جانمان به تصویر کشیدهاند و هنوز هم یک سوژه پرطرفدار است که حرفها دارد برای گفتن و شنیدن.
اما اگر بخواهیم جانب انصاف را رعایت کنیم ما از زمان پیروزی انقلاب تا کنون، مادرهای زیاد، متفاوت، خاکستری اما در کل دوستداشتنی را در مدیوم هنر هفتم دیدهایم که تلاش برای پرداخت به مفهوم مادر را در سینمای ایران قابل تحسین میکند، آثاری که مرور تعدادی از آنها، آن هم در آستانه میلاد حضرت فاطمه (س) و روز مادر خالی از لطف نخواهد بود.
پس این شما و این مادران و مادرانههای سینمای ایران:
مادری غمگین اما مسئولیتپذیر
ما در «به همین سادگی» رضا میرکریمی، (محصول سازمان سینمایی سوره، تولید ۱۳۸۶) زنی پا به سن میانسالی گذاشته را میبینیم که روزمرگی او را احاطه کرده و نقش سنتی خانهداری و همسرداری و در قبالش عدم سپاسگزاری همسرش، زنانگیاش را کمرنگ کرده و او را از تقدس مادرانگی دور و به فردی شکسته، غمگین اما همچنان مسئولیت پذیر تبدیل کرده است.
خواهری در ساحت یک مادر
اما در فیلم «سرو زیر آب» محمدعلی باشهآهنگر (محصول حوزه هنری، تولید ۱۳۹۶)، در بهبوهه موضوعی که مسئول ستاد تفحص شهدای گمنام معتقد است، باید شهدای گمنام را به خانوادههای شهدای مفقودالاثر سپرد، ما با خواهر یکی از شهدا طرفیم که در پی پیکر برادر خود همراه پدرش به اهواز آمده و در حالی که پیکری با همین نام که قابل شناسایی نبوده، پیشتر به خانواده شهیدی همنام سپرده شده و او بیش از هر مادری، برای پدر و برادرش مادری میکند.
فداکاری از جنس این مادر شهدا
«میهمان داریم» محمدمهدی عسگرپور (محصول حوزه هنری، سال ۱۳۹۲)، مادری که سه فرزند جوانش شهید شدهاند و از یک فرزند جانباز و قطع نخاعیاش پرستاری میکند را به تصویر میکشد. مادری که داغ یک خداحافظی به دلش مانده و درست در زمانی که مرگ با نشت گاز به حیات باقی مانده این خانواده پنجه میکشد، فرزندان شهیدش به دیدنش میآیند تا دوباره خانوادهشان کامل شود.
مادری شاید نه خیلی باهوش، اما عاشق
مادر «حوض نقاشی» مازیار میری ( محصول حوزه هنری، تولید سال ۱۳۹۱)، نیز در نوع خود کم نظیر است، زنی با ضریب هوشی پایین که با مردی با شرایط مشابه ازدواج کرده و در کمال شگفتی پسری سالم دارند که مادر میخواهد برای او مادری کند، غذای مورد علاقه اش را بپزد، او را راهنمایی کند اما پسر سر ناسازگاری دارد و دنبال والدینی بهتر میگردد و ما در این فیلم شاهد جاری بودن عشق معجزهآسایی هستیم که انتهای داستان را از تلخ کامی نجات میدهد.
تابآوری این زن ستودنی است
در «فرشتهها با هم میآیند» مادری جوان به تصویر کشیده شده که همسری روحانی و جوان دارد و آنها در انتظار یک فرزند هستند، اما صاحب سهقلویهایی میشوند که با بروز هر مشکل، راهی برای آن پیدا میکنند و زن جوان که در ابتدا خام و ناراحت از داشتن سه نوزاد کوچک است، با عشقی و همراهی که از همسرش میگیرد به مادری جوان اما پخته تبدیل میشود که تابآوری را هر روز تمرین میکند و خسته نمیشود.
مادری از جنس «هناس»
در «هناس» حسین دارابی (محصول سازمان سینمایی سوره، تولید سال ۱۴۰۰) اما، یک زن نخبه میبینیم که نگاه اول همسری وفادار، نگران و در پارهای از اوقات دلخور است، اما همین زن با وجود دغدغههای خاص به واسطه فعالیتهای علمی همسرش در زمینه انرژی هستهایی، احساس ناامنیهای بسیار، مادری تمام وقت برای دخترش است و بعد از ماجرای ترور، بیش از پیش در نقش خود به عنوان مادر فرو میرود.
«در آغوش درخت» یک مادرانه در بحران
«در آغوش درخت» (محصول سازمان سینمایی سوره، تولید ۱۴۰۱) فیلمی خانواده محور است که نمایانگر بحران یک زندگی مشترک دوازده ساله(فرید و کیمیا) است، بحرانی که دو کودک خانواده را در معرض آسیب قرار میدهد.
این فیلم بر خلاف بیشتر فیلمها با موضوع جدایی، به بیان ریشه اصلی مشکلات رابطه زن و مرد داستان در محیطی چشم نواز و در ارتباطی دوستانه میپردازد و زن این ماجرا، با وجود همه آسیبها که دیده در بحران میانسالی، خستگی رابطه زناشویی و حتی افسردگی، در بزنگاهی به خود آمده و مادرانگی در بحران را به بهترین شکل به سرانجام میرساند.
نظر شما